معنی سارق، راهزن
حل جدول
دزد
راهزن، سارق
دزد
راهزن ، سارق
دزد
راهزن
سارق، دزد
راهبر، دزد، سارق، طرار
راهزن:
سارق، غارتگر، دزد
عربی به فارسی
دزد , راهزن , غارتگر , چپاولگر , سارق
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ واژههای فارسی سره
دزد، راهزن
لغت نامه دهخدا
سارق. [رُ] (اِخ) نام قصبه ای است قدیمی به قرب فراهان. رجوع به ساروق شود.
سارق. [رُ] (ترکی، اِ) پارچه ای که در آن لباس بندند و نام دیگرش بقچه است. (فرهنگ نظام). || در ترکی بمعنی سرپیچ است. (ناظم الاطباء). رجوع به سارخ، سارغ، ساروغ و ساروق شود.
راهزن
راهزن. [زَ] (اِخ) ده کوچکیست از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 102هزارگزی شمال خاوری سعید آباد، سر راه مالرو گود احمد پسوجان. سکنه ٔ این ده 45 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
معادل ابجد
624